سه‌شنبه، آبان ۰۶، ۱۳۹۳

معنی محتمل گیل و گیلان

در رام یشت اوستا از سرزمینی به نام گوذَ (پوشیده و مخفی) در کنار رود رنگها (رود سیلابی یا رود بزکوهی) در سمت دریای فراخکرت (مازندران) نام برده شده است که گرشاسپ در آنجا برای وایو (فرشته هوا) فدیه می آورد تا بر دشمنانش پیروز گردد. این نام می تواند اشاره به نام گیلان باشد چه در سانسکریت واژۀ گوذه (پوشیده و مخفی) علی القاعده به صورت گولها نیز ذکر شده است که حاوی ریشه نام گیل و گیلان است. نام اوستایی ورنه را نیز که به گیلان منتسب می کنند باز به همین معنی سرزمین پوشیده و مخفی است. چنانکه جناب مهدی فاطمی یادآوری نمودند گروهی را عقیده بر این است که گیلان از تغییر و تبدیل ورنه عاید شده است.
جالب است که نام قدیمی دیگر گیلان یعنی دیلمان نیز به صورت دهولیمیه در سانسکریت به معنی سرزمین پوشیده از دمه و بخار است. یعنی منظور از سرزمین پوشیده گیلان بیشتر پوشیده از دمه و بخار بودن آن بوده است.
مطابق وبلاگ عنبران، طالش هم به همین معنی محل مه آلود است: طالش به لهجۀ شيرين تالشي اراضي باتلاق و گل و هواي مرطوب و باراني و مه آلود را گويند بدين طريق« طول» يعني گِل و باتلاق «اش» يعني ابر و مه مخلوط با باران ريز. (نعمت الهی ، بهروز، تاریخ جامع حکام آستارا و نمین، ص 13).
این نظر جالب مربوط به تالش را میتوان چنین اصلاح کرد تال= تار و اش= مه آلود یعنی در مجموع یعنی محل پوشیده از مه تیره و غلیظ. اَشَ به لغت اوستایی دانه خرد شده (از جمله قطره آب بخار گردیده) است.
اگر نام کا-دوسی (کا-توزی) را به معنی پرستنده بزکوهی (=تهو-زی، کوه زی) یا پرستنده اژدها (کا-تو-ژی)بگیریم در این صورت کادوسیان را می توان گروهی از سکاها (دارندگان توتم بزکوهی) به شمار آورد. مطابقت نام رستم سکیستانی هفتخوان مازندران با پهلوان کادوسی داتامَ (مخلوق نیرومند) و آترادات پیشوای مردان (مخلوق آتش پیشوای آماردان) درستی این نظر را تقویت می نماید.
واژۀ توژی (=دوسی) در نام کُردان توژیک (تئوژیه های اوستا) هم که از قبایل سکایی مهاجر بوده اند به معنی بزکوهی یا پرستنده اژدها (الهه مادر اسکیتان) به نظر می رسد. قابل توجه است که در اسطوره زریادرس (دارنده سرودهای کهن) و اوداتیس (مخلوق نیک= هووی) هم که خارس میتیلنی ذکر کرده البسه کادوسیان و آماردان (مراثی ها، آمارتس ها= آدمکشها) در آن سوی رود تنائیس (رود گسترده، در اینجا منظور ارس یا سفید رود) از نوع سکایی دانسته شده است.

هیچ نظری موجود نیست: