یکشنبه، مهر ۰۶، ۱۳۹۳

خاستگاه آریائیان هندوایرانی و خدایان بزرگ باستانی ایشان

معنی نامهای اهورامزدا
دو صورت آشوری کهن بغ مشتوم (خدای بزرگتر) و اَسَرَ مَزِش (بی نهایت بزرگ) که آن ها را با اهورامزدا مقایسه می کنند، نشانگر آن هستند که نام مزدا در اصل به معنی خالق بزرگ بوده است. اهورا به معنی آفریدگار، جزء "مز" در مزدا به معنی بزرگ و جزء "دا"ی آن هم به معنی دانستن و هم به معنی ساختن و آفریدن می باشد. لذا مزدا معنی دوگانه بسیار دانا و آفریدگار بزرگ را می داده است. نام و نشان ایزد وارونای وداها هم که آن را به معنی آسمان محیط بر همه چیز (از ریشه وَر= پوشانیدن) و ایزد دانای قانون و قانونگذار گرفته اند همین ویژگی های اهورامزدا را داراست ولی همزاد مخاصم اهورا مزدا یعنی اهریمن با الهه همزاد وارونا یعنی وارونی (الهه شراب) مطابقت ندارد. نام برهما نیز به صورت "برهم-ما" (برهم-مایا) در پهلوی معنی دانای روش و طریق و قانون را می دهد. زوج اشوین ها (اسب سیماها) یعنی ناستیه (مهربان) و دسره (شریر، آسیب رسان) در وداها هم که - در کتیبه میتانی ها تحت نام ناستیه ها (مهربانها) یاد شده اند- همزادان مخاصم بوده اند. آنان را می توان با ایزدان اسب سیمای مخاصم هم زرتشتیان یعنی تشتر (نورانی) و اپوش (تاریک) مطابقت داد.
آیا میثره عهد باستان زوج ایزد-الهه نبوده است؟
در کتیبه سوگندنامه بین پادشاه میتانی مَتّی وزه و پادشاه هیتی سوبی لولیومه، متی وزه در آغاز نام خدایان به نام ایلانی میتره اشّی ئیل (یعنی ایزدان پاک میثره ها) سوگند یاد می کند. لابد منظور از این میتره ها، زوج میثره است که یکی همان ایزد مهر درخشان و دیگری همان میثره ای است که هرودوت وی را به صورت میتره معادل آفرودیت اورانیا (آفرودیت آسمانی) یاد کرده است. بر این پایه نام این الهه میثره (میترا) بعدها با نام اناهیت (ناهید، پاک و باکره) جایگزین شده که این به ترجمه از نام ایشتار بابلی یعنی باکره پدید آمده بوده است. از آن جایی که واژه ای به صورت میثوَن در اوستا - که یاد آور میثره (عهد و پیمان و دوستی، از ریشۀ میت/میث) است- به معنی جفت است؛ لذا می توان تصور کرد که نام تخت "جمشید" (یمه خشئته، همزاد درخشان) اشاره به ایزد بزرگ پارسیان هخامنشی یعنی ایزد مهر درخشان داشته است ایزدی که مطابق گفته کتسیاس در جشن مهرگان آن پادشاهان هخامنشی لباس ارغوانی مؤبدان را پوشیده و به همراه مردم به مستی و رقص و شادی می پرداخته اند.
عدم مطابقت آرپوکسائیس اساطیر اسکیتی با تخموروپه اوستایی (تهمورث)
اکنون در می یابم نظر قبلی این جانب که همواره بر پذیرش نظر آرتور کریستن سن مبنی بر مطابقت نامهای آرپوکسائیس (پادشاه اساطیری تراسپیان و کاتیاریان) در اساطیر سکایی (اسکیتی) و تخموروپه پیشدادی بوده، درست نیست: هیئت یونانی نام آرپوکسائیس را می توان به صورت سانسکریتی و اوستایی اَروو- خشایثیه باز سازی کرد و آن را به معنی "پادشاه مردم اسب پرور" گرفت در حالی که نام تخموروپه در این زبانها به معنی پهلوان سرزمین ارابه است. چون نام قوم تراسپی لیپوکسائیس نیز در واقع به معنی مردم اسب پرور، معادل روس یا هروس در زبانهای قدیم ژرمن است و این مردم به وضوح مطابق روسهای عهد باستان هستند که در اساطیرشان به اهلی شدن سه اسب وحشی توسط جوانترین سه برادر (معادل سه برادر همین اسطوره اسکیتی) تأکید شده است. معنی سکایی دیگر نام تراسپی یعنی سه اسبی نیز به وضوح حاکی از همین اسطوره روسی است. نام قوم دیگر آرپوکسائیس یعنی کاتیاریان (یاوران رَوِش و آرزو) به روشنی مطابق مجارها (ساحرها) یا همان اونگرها (اون-گور ها به ترکی یعنی پیشگویان) است.
اهورامزدا در خونیرث
محمد جواد مشکور در ایران در عهد باستان می نویسد: "در ریگ ودا به مسکن آریائیهای هندی و ایرانی اشاره شده است و از آن به آریاورته Aryavarta که همان ائیرینه وئجه اوستایی است، اشاره رفته است و می نویسد که در آن صد زمستان و صد خزان روی داده است." این دو نام را می توان سرزمین ارابه مقدس ایزد خورشید گرفت و منظور از آن را سرزمین سردسیری خوارزم (سرزمین ایزد خورشید) و نواحی شمال خراسان دانست. از قرار معلوم از ایزدانی که در خونیرث (سرزمین ارابه درخشان یا راه درخشان) پرستش میشده است به غیر از میثره (یمه/تخموروپه) می توان از اهورامزدا (خدای دانا) صحبت کرد. چه در اوستا و کتب پهلوی پادشاه اساطیری مهم خونیرث، هئوشینگهه/هوشنگ معرفی شده است که فردوسی آن را به درستی ترکیبی از هوشیار دریافته است. هوش –انگهو یعنی موجود ملکوتی دانا: "گرانمایه را نام هوشنگ بود تو گفتی همه هوش و فرهنگ بود". به قول کتاب پهلوی زادسپرم مهاجرت ایرانیان از خونیرث به سایر کشورها در عهد او صورت گرفت و حمل آتشها بر پشت گاو سر سئوک (گاو پیشانی سفید) صورت گرفت. به نظر میرسد همین ایزد باشد که در وداها به نام مانو ویوسوت (بالدار آسمانی خوب دانا) معرفی شده است. این نام در اوستا به صورت ویونگهونت (ویونگهان) همانند وداها به عنوان پدر یمه و یمی (منظور همزادان میثره و میثرا) قید شده است. این نام سانسکریتی را میشود به معانی ویوَ-سَ-وَت در سانسکریت به معنی پرنده آسمانی دارای دانایی معنی میدهد (ویوَ= پرنده، سَ= دانا و آسمانی و وَت= حاوی و دارایِ). اما صورت اوستایی ویوَ-انگهو-ان را میشود به معانی پرندۀ خوب (هو-وای= همای سعادت)، معاند خوبی و در مجموع به معانی وای خوب (پرنده خوب، یا باد خوب) و وای بد (پرنده بد یا باد بد) گرفت. از این معانی معلوم میشود اهورامزدا و همزاد معاندش اهریمن همان وایوهای خوب و بد بوده اند. لابد وای خوب معادل انلیل خدای بزرگ هوا و آسمان بابلیها گرفته میشده است. استاد پورداود در جلد اول یشتها، صفحه ٣٩ به نقل اوزه بیوس (به نقل از فیلوس بیبلیوس) از زبان زرتشت میگوید: "اهورامزدا را سری چون سر شاهین است". به نظر می رسد خود نام شاهین بر گرفته از نام سائینی اوستا (به لغت سانسکریت و اوستایی یعنی پرنده آسمانی دانا) اخذ شده باشد. در اساطیر سومری نیز در سمت فلات ایران از ایزدی سیمرغی به نام آنزو (پرنده دانای آسمان) یاد شده است که در کوه بلندی به نام کارنو (دارای قله نوک تیز) لانه دارد. مرحوم منوچهر جمالی رد پای خدای سیمرغی شکل کهن ایران را در باورهای ایرانی پی گرفته بود ولی به انطباق آن با اهورامزدا نرسید.
ارتباط نامهای خونیرث و ایرانویج با خوارزم و نواحی شمال خراسان
الان که بعد از مدتی واژه های تومیریس و خوارزم و مرگیانه و خراسان را دو باره از لغات اوستایی و سانسکریت مورد بررسی قرار میدهم آنها را به ترتیب به معنی دارای نیزه و زوبین نیرومند (تومَرَ-اوس، کتسیاس هم میگوید کوروش به زخم زوبین در سمت خوارزم در گذشت)، محل ایزد خورشید، محل راه یا مرغزار و محل راههای خوب (خو-راس-ان) می یابم. بدین ترتیب خوراسان (در هیئت خو-راس-ان، سرزمین ارابه خوب یا راه خوب یا خور-آس-ان= محل آمدن ایزد خورشید) و پارت (سرزمین گذرگاه و راه) و خونیرث (سرزمین راه یا ارابه درخشان) با هم مترادف خواهند بود.
نامهای اوستایی تخموروپه (به اوستایی و سانسکریت یعنی پهلوان سرزمین راه) و تهمورث (پهلوان راه یا ارابه) و یَمه (یامَ در سانسکریت به معنی منسوب به راه و ارابه) به وضوح ارتباط این نامهای اوستایی را با نامهای خراسان (خو-راس-ان / خو-رس-ان، یعنی محل دارای راهها یا ارابه های خوب یا محل آمدن ایزد خورشید) عهد باستان نشان میدهد. بر این اساس ائیرینه وئجه سردسیری هم در واقع همین خراسان شمالی بوده چه ائیرینه وییَجه در اوستایی و سانسکریت به معنی سرزمین ارابه مقدس (ارابه ایزد خورشید، میثره) بوده است. خود واژۀ ائیرینه هم به صورت ایریَیانه iryayAna در سانسکریت به معنی "ارابۀ [شریف و مقدس]" است. اگر نام خونیرث (ارابه درخشانِ [ایزد خورشید]) را با خوارزم (در معنی خور-زم= سرزمین ایزد خورشید/ ایزد مهر) مطابق بدانیم، خراسان سردسیر شمالی با خوارزم مرتبط و حتی با آن مطابق میگردد.

۲ نظر:

Mofrad گفت...

نام ووسون را به صورت وهو-سون می توان به معنی پرنده خوب و دانا گرفت.

ناشناس گفت...

این نام به صورت وایو سَوَن به سانسکریت به معنی پرنده دانای آسمانی با اهورامزدا، ویوسوت و سائینی مربوط میگردد. لابد شکل اوزون (اوسون)این نام که به بازماندگان ایشان درسمت آسیای میانی گفته میشود از همین شکل سانسکریتی آن مأخوذ است.