سه‌شنبه، آبان ۱۱، ۱۳۸۹

تحقیقی در معنی لفظی اعداد فارسی

یک (از ریشهً اَاِو-ک یعنی ساده). دو (توو، نیرومند، بالنده، کوهان دار). سه (ثری، پرورش و خوراک). چهار (چخر، تعداد پره یک چرخ یا تعداد چرخهای یک ارابه، به مثابه فیرای ژرمنی که اشاره به تعداد پاهای گوسفند=فور است). پنج (پی و اساس شمارش، به الهام از پنجهً دست). شش (خشوشی، خوشی داشتن). هفت (هپ-ئیتی، پروش و پیشرفت کردن). هشت (اشتَ، کامیابی)، نُه (نی-او-ئیتی، در پایین قرار گرفته). دَه (عدد ایستادن، عدد انتهای واحد شمارش). صد (ست، ستبر). هزار (هزَ-ن-گرو، با هم استوار، کامل).

هیچ نظری موجود نیست: