پنجشنبه، آذر ۱۹، ۱۳۸۸

اعیاد سده، حنوکا و قربان ریشه در یک سنت دینی معروف عیلامیان و بابلیان داشته اند

عیلام (سرزمین خدا) یا هل تمپت (سرزمین خدای دانا یعنی سرزمین خومبان/اهورامزدا/ائا-انکی) حکومت دینی داشته و پر از خدایان و نامهای خدایان بوده است که به اندازه کافی شناسایی نشده اند. شناخت کافی از نام و نشان و مفاهیم این نامها در آینده، گام بزرگی برای شناسایی ریشه اساطیر ادیان و فرهنگهای کهن خواهد بود.
در مسجد سلیمان نقوشی از عهد دیرین عیلام که بر تخته سنگی نقر شده اند پیدا شده است که در آن الهه کیریریشا (الهه بزرگ) یا پینیکیر (مادر خدایان) کودک خود هوتران (ایزد جوان محافظ عیلام) را بر روی دستانش به قربانگاه می برد و عقابی برای رهایی کودک قربانی از آسمان گاونری را به قربانگاه می رساند که به وضوح بیانگر به قربانگاه برده شدن اسماعیل (نینورتای بابلی ها) فرزند ابراهیم (خومبان عیلامی، ائا/انکی بابلی) است که با آمدن قوچ - گاونری نجات می یابد. نظر به وجود گاو نر این صحنه می توان عقاب آسمانی را نیز همان شیموت (قاصد نیرومند خدایان، جبرئیل، ایزد مهر میانجی) دانست که در مراسم دینی برایش گاونری (به نشانی زمستان) قربانی میشده است که بعد از سوی مهرپرستان مورد تقلید قرار گرفته و به ایزد مهر میانجی آریائیان منسوب گردیده است. چنانکه می دانیم قربانی سنتی مرسوم عید قربان در شهرها و روستاهای ایران هنوز هم گاونر است. اصالت عیلامی سنت قربانی گاونر در داستان قربانی شدن گاو برمایون (گاو پرمایه) به جای کودک در اسطوره فریدون (کورش سوم) نیز باقی است که صورت عیلامی قدیم آن به اسطورهً پرسئه از یونانیان باستان به جای مانده است. داستان پرسئه (جنگجوی شیروش، هوتران، نینورتا، بهرام، اسماعیل با مادر به صحرا رها شده) مشابه اسطورهً موسی (در اساس میثه، میثره، ایزد عهد و پیمان، ایزد مهر/مردوک دارنده توتم مار افعی موش هوشو/عصای مارشکلموسی) است که در آن کودکی دایه کشته شده و (در این حالت به همراه مادرش) در صندوق فلزی به آب رها میگردد و صندوق به جزیره دوردستی در اعماق دریا میرسد و کودک و مادر شاهدختش رهایی می یابند و کودک بزرگ و بالغ که میشود خصم اژدهاوش (ضحاک) را به قتل میرساند. جالب است که ایزد بهرام (هوتران عیلامی) در اساطیر کتب پهلوی به ده هیئت شاهین، گاونر، اسب سفید، شیر درنده و سرمست، گراز تیز دندان، جوان پانزده ساله، عقاب، قوچ و بزکوهی و باز هم جوان یعنی به تعداد ده فرمان موسی (میثه، موسه، ایزد عهد و پیمان قبیله ای میتانیان درون اتحادیه قبایل هیکسوس) ظاهر میگردد.
جشن سده:
یکی از جشن‌های همگانی ایران کهن، در آغاز شامگاه دهم بهمن‌ماه برابر با آبان روز از بهمن ماه با افروختن هیزمی که مردمان، از پگاه بر بام خانه خود یا بر بلندی کوهستان گرد آورده‌اند، آغاز می‌شود. جشن سده یک جشن ملی ایرانیان است و به هیچ دین و مذهبی مربوط نیست. یکی از جشن‌های همگانی ایران کهن، در آغاز شامگاه دهم بهمن‌ماه برابر با آبان روز از بهمن ماه با افروختن هیزمی که مردمان، از پگاه بر بام خانه خود یا بر بلندی کوهستان گرد آورده‌اند، آغاز می‌شود. جشن سده یک جشن ملی ایرانیان است و در قرنهای اخیر با هیچ دین و مذهبی مرتبط نیست.
بر آمد به سنـــگ گران سنـگ خرد هم آن و هم این سنـگ گردید خرد
فروغی پـــدید آمد از هر دو سنگ
نشد مار کشته و لیکن ز راز دل سنگ گشت از فروغ آذرنـــــگ
پدید آمد آتش از آن سنگ باز
جهــــاندار پیش جهان آفریــــن نـــیایش همی کرد و خواند آفرین
که اورا فـــروغی چنین هدیه داد همین آتــــــش آن گاه قبله نهاد
یکی جشن کرد آنشــب و باده خورد ســــده نام آن جشن فرخنده کرد

بررسی توأم اساطیر بابلی و توراتی و ایرانی معلوم میدارد که هوشنگ (=دانا، مانو ویوسوت وداها) همان ایزد بابلی زمین و خرد ائا/انکی (ابراهیم قربانی سوختنی گذارنده اسماعیل= نینورتا یا اسحاق، مردوک/آَّشّور) بوده است. نینورتا (جنگاور الهه نین خورساگ= بانوی سرزمین بیابانی، حاجر) پسرخوانده ائا/انکی و مردوک (خندان، ضحاک) پسر اصلی او از دامکینا (همسر اصلی= سارا) بوده است. می دانیم هر سه نام اسحاق و آشّور و مردوک مترادف هم به معنی خندان، ایزد ملی ساکنان مناطق پرآب بین النهرین بوده است. افزون بر اینکه سمبل مردوک ایزد ملی بابل ماری افعی (موش هوشو) بوده است و از اینجاست که اوستا و شاهنامه پادشاه اساطیری بابل اژی دهاک (ایزد ماروش) و ضحاک یعنی خندان آورده اند. در اساطیر بابلی به ستیزی بین ائا (ابراهیم=پدر امتهای فراوان) و پسر اصلی اش مردوک (اژی دهاک، ضحاک) اشاره نشده است. ولی وی پسر خوانده اش نینورتا را حیوان توتمی اش لاکپشت عظیم در چاهی شکنجه کرده است که در اساطیر اسلامی به صورت شکنجه شدن هاروت (ایزد شیروش=نینورتا) و ماروت (ایزد ماروش= مردوک) نمود پیداکرده است. آن مطلب وارونه شده در شاهنامه هم که خبر از به چاه افکندن مرداس (ایزد پرشکل= ائا) توسط پسرش ضحاک میدهد، از همین مأخذ می باشد. اشکال شناخته شده دیگر ائا/انکی، مار خردمند بهشت، نیمه انسان و نیمه ماهی خردمند دریاها که کتابت آموخته است (اوآنس، خضر) و قوچ وحشی است. بنابراین از مطلب شاهنامه در باب جشن سده و پیدایی آتش آتشکده های مقدس چنین نتیجه میشود که به جای قربانی شدن اسحاق (مردوک ماروش) که نجات یافت، جشن آتشها و آتشکده ها از آن نتیجه گردید. ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه ضمن انتقاد از سنت خشن آزار موجودات جاندار و دارای احساس در جشن سده - که لابد سذه را به معنی سوزان و سوزندان گرفته اند- می آورد: "ایرانیان بخور می کردند، برای اینکه بدی را دور کنند، به طوری که رسمی از شاهان شده است که در این شب آتش روشن کنند و شعله برپا سازند، حیوانات وحشی را در آتش برانند و پرندگان را در میان شعله ها به پرواز در آورند، و دور آتش بنوشند و تفریح کنند."جشن حنوکای یهودیان نیز بازگو کننده همین مطلب است که اندکی زودتر از جشن سده برگزار میشود. از توضیحات ابوریحان بیرونی در مورد برسده و پنجه دزدیده کنار جشن سده به تعداد پنج روز میرسیم که با تعداد اعمال مناسک عمره تمتع عید قربان یکی است. یهودیان این جشن یک روزه ایرانی را مطابق اصل عیلامی آن هشت روزه نموده اند (که قابل قیاس با تعداد روزها و اعمال حج تمتع اعراب است) و با روشنایی شمعها آن را به نحو مطلوبی مورد بهره برداری دلخوشیهای سنتی و آیینی خویش در آورده اند. اعراب صحرانشین موضوع شمع و آتش را از روی این سنت اسطوره ای کهن عیلامی بر گرفته و آن را با سنت بابلی تقدیس و ارج سنگهای قابل پرتاب هواداران نینورتا (اسماعیل) به سوی آساگ (شیطان مستوجب سنگسار) جایگزین نموده اند. در رابطه با جشن یهودی حنوکا که در آن اشاره به تعمیر و بنای معبد اورشلیم رفته و آن به عهد مکابیون و سلوکیان منسوب شده است، باید گفت اخبار کهن با توجه به پرستش مردوک/ آشّور/ اسحاق - هر سه مترادف هم به معنی خندان (ضحاک) – در این نواحی؛ مطلبی با توجه به انتساب رسمی معبد اورشلیم به شلیمان (سلیمان اساطیری) به عمد کتمان شده است و آن اینکه معبد زیگوراتی شکل اورشلیم بدین خدای ملی اساساً بابلی و آشّوری اختصاص یافته بوده است. می دانیم که منابع بابلی زادگاه مردوک (اسحاق) پسر ائا (ابراهیم) و دامکینا (سارا) را فراز کوه لبنان یعنی منظور کوه کرمل (یعنی کوه قوچ اخته) نشان میدهند و این معنی اسطوره قربانی شدن قوچ به جای اسحاق را به سادگی در تورات پدید آورده است. یعنی این اسطوره نیز نظیر مضمون جشن سده ایرانیان و بر اساس نام همین کوه با که اسماعیل (نینورتای بابلی، هوتران عیلامی) فرزند منتخب به قربانی شدن اعلام داشته مغایرت پیدا نموده است. این دو ایزد پهلوان و جنگجو برادر یا نیم برادر به ترتیب ایزد ملی مردم نواحی سواحل رودخانه ها در بین النهرین و شبه جزیره عربستان و مردم نواحی صحرایی به شمار میرفتند. در محیط فلسطین و لبنان عناوین خدایگانی بعل زبوب (بعل زهرآگین)، بعل زبل (بعل شاهزاده) هم متعلق به همین اسحاق (مردوک، آشّور) خدای بابلی و آشوری الاصل بوده است.
جشن حنــــوکا :
جشن حنــــوکا (جشن افتتاح با مشعلها) به‌ مدت‌ 8 روز به‌ مناسبت‌ فتح‌ دوباره‌ معبد بیت‌المقدس‌ در دو هزار سال‌ پیش‌ برگزار می‌شود. یهودیان‌، در طول‌ شب‌های‌ این‌ جشن‌، شمع‌ روشن‌ می‌کنند. زمان‌ آن‌ در آذر (25 ماه‌ عبری‌ کیسلو) است. حنــــوکا یادآور درگیری پیروزمندانه آبای یهودیان برای تصرف دوباره معبد از دست حاكم مستبد سلوكی آنتیوكوس چهارم و تقدیس دوباره معبد برای خدمتش می‌باشد . به خاطر همین این جشن حنــــوکا جشن تقدیس نامیده می‌شود . این جشن؛ جشن نورها هم نامیده می‌شود . طبق روایات ، پس از اینكه یهودای مكابی و سربازانش معبد را به تصرف درآورده و تقدیس نمودند ، خواستند كه دوباره چراغ ابدی را روشن كنند یعنی شمعدان هفت شاخه‌ای كه به منوراه مشهور است . برای این كار روغن تقدیس شده‌ای به كار می‌رفت . مكابیون تنها توانسته بودند برای مدت روشنایی یك روز روغن جمع نمایند . اما بر طبق روایات یهودی خداوند باعث شد كه شمعدان تا هشت روز كامل یعنی مدت زمانی كه برای یك سواركار نیاز بود تا بتواند روغن را برای شمعدان‌ها تهیه كرده بیاورد، روشن ماند. این جشن با توجه به ریشه های مشترکش با سده و عید قربان که ذیلاً شرحش بیاید؛ از سنتهای عیلامی دوره هخامنشیان گرفته شده است.
عید قربان:
عید قُربان یا گوسپندکُشان (در عربی: عيد الأضحی) یکی از روزهای فرخنده در تقویم اسلامی است. روز دهم ماه قمری ذی الحجه، مصادف با عید قربان از گرامیترین عیدهای مسلمانان است که به یاد ابراهیم و فرزندش اسماعیل، توسط بسیاری از مسلمانان جشن گرفته می‌شود.
عید قربان که از جمله تعطیلات رسمی مسلمانان است، از یک تا چهار روز جشن گرفته می‌شود و در طی آن مردم با پوشیدن بهترین پوشاک خود، پس از انجام عبادات، به دید و بازدید و جشن و سرور می‌پردازند. البته برگزار کردن مراسم قربانی در این عید بر همه واجب نیست و تنها بر زائران کعبه در مراسم حج واجب است، اما بسیاری از مسلمانان در سراسر جهان در این روز، گوسفند، گاو یا شتری را قربانی کرده و گوشت آنرا بین همسایگان و مستمندان تقسیم می‌کنند.
حاجیان در این روز پس از به پایان رساندن مناسک حج، حیوانی را ذبح می‏کنند و پس از قربانی آنچه بر آنان در حال احرام، حرام شده‏ بود - مانند نگاه کردن در آینه، گرفتن ناخن و شانه زدن مو -، حلال می‏گردد و با توجه به اینکه حج، یکی از عبادتهای بسیار مهم در اسلام است، توانایی به انجام رساندن آن نیز برای هر مسلمانی بسیار شادی آور است، در نتیجه، روزی که پس از انجام وظایف‏ سنگین حج، به عنوان جایزه الهی و اتمام احرام پیش می‏آید را عید می‌دانند.
موضوع سنگ اندازی به سوی شیطان که در مناسک حج صورت میگیرد از این باور بابلی عاید میگردد که رقیب نینورتا (ایزد شیروش صحرا) دیوی به نام اس شاکو یعنی "کسی که به بازو میزند" به شمار میرفته است. وی شبیه مار هفت سر ظاهر میگشته است. نام اس شاکو در زبانهای ایرانی می توانست به معنی کسی که باید به سویش سنگ پرتاب کرد، گرفته شود (اس= پرتاب کردن و افکندن، شاکو/ساکو= سنگ). در اساطیر مربوط به نینورتا بر روی سنگهای قابل پرتاب صحرا تأکید شده و گفته میشود: نینورتا ایزد جنگ و کشتزارهای صحرایی و سنگلاخ بقایای دشمنانش را جمع آوری کرده و به حضور مادرش نین خورساگ (الهه سرزمینهای سنگی، حاجر، هاجر) تقدیم میکند. نینورتا سرنوشت سنگها را تعیین میکند که دشمنان سابق آساگ (تغذیه، نه با سنگ) بودند. به بعضی ها به سبب اخلاق خوبشان پاداش هایی داده میشود و به بعضی دیگر مقاماتی در دستگاه او اعطا میگردد. اما بعضی را با نفرین تنبیه می کند و تجزیه و نابود می نماید. می دانیم در بابل نین خورساگ (هاجر) و پسرش نینورتا (اسماعیل) به عنوان الهه و ایزد حامی صحرانشینان در مقابل دامکینا (سارا، همسر اصلی) و مردوک (اسحاق) پسر محبوب ائا به عنوان الهه و ایزد اصلی مردم سواحل رودخانه های دجله و فرات مقامی نازل داشته اند. سوای خود خدایان مشترک این اعیاد نام برده آن چه ریشه نام عید قربان یا اضحی را با این عید حنوکا و سده پیوند میدهد همانا معنی لفظی اصلی آن ها است: نام عید قربان به صورت فارسی گُربان به معنی نگهداری شعله مقدس و نام عربی اضحی (بر آمدن روشنایی) مترادف نامهای سده (طلوع روشنایی) و حنوک (جشن روشن شدن مشعلها) هستند. این معانی با مفهوم صبح که به همراه چشمه از مفاهیم نام نینورتا (نبو/اسماعیل= خدای معروف و فریادرس و شنوا) می باشند، همخوانی دارند.

هیچ نظری موجود نیست: