جمعه، آذر ۱۳، ۱۳۸۸

نقدی بر عنوان کتاب قطع رابطه آمریکا با ایران

در توضیح بنیاد ایرانشناسی در مورد کتاب" قطع رابطه آمریکا با ایران" آمده است. "قطع رابطه آمریکا با ایران" جلد اول کتاب هفتم از مجموعه بزرگ 57 عنوانی روزشمار جنگ ایران و عراق است. در این کتاب نویسنده با استفاده از منابع غنی مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ ، روزشمار فروردین ماه 1359 را طی 759 گزارش و 115 ضمیمه ، تهیه و ارائه کرده و درآن مهمترین موضوعات روز کشور، که در گیر مشکلات و بحرانهای عدیده داخلی و خارجی است را مورد بررسی قرار داده است. این حوادث و وقایع برخی به طور مستقیم به زمینه سازی جنگ تحمیلی مربوط اند و بعضی غیر مستقیم. در موضوعات خارجی سیر رابطه و مناسبات ایران با دو کشور امریکا و عراق که فروردین ماه 1359 روزهای تعیین کننده ای از آن را در خود داشته است، و در موضوعات داخلی صف بندیهای عرصه سیاسی کشور شامل گروهها و جریانهای داخل و خارج جناح بندی حکومتی و نیز درگیریهای غرب کشور به خصوص آغاز دور جدید درگیریهای خونین سقز و سنندج از مهمترین ها محسوب می شود. در ادامه متن مفصل روزشمار ، فشرده ای از مطالب تحت عنوان "گزارش روزشمار " بعد از پایان متن اصلی کتاب ارائه شده است، که طبعا برای دنبال کردن شرح وقایع به صورت یک زنجیره مرتبط، استفاده از گزارش روزشمار مفیدتر است. همچنین کتاب شامل فهرست اعلام اشخاص، اماکن و ... نیز می باشد.نويسنده: سيد هادي نخعي – ناشر: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سال انتشار: 1385
نقد این عنوان حال که پرده ها کنار رفته و نتایج فاجعه مشخص شده، بسیار ساده است : با توجه به توضیحات فوق باید نتیجه دیگری گرفته میشد. یعنی "جنگ غیر مستقیم امریکا با شیعیان ایران و عراق " در واقع رابطه آمریکا و ایران قطع نشد بلکه به بهانه گروگانگیری خونین شد. آن هم نه مستقیم؛ بلکه شیطان بزرگ مار دستار (به آرامی و ایرانی یعنی دارای دستار مقدس) اسلام شیعی ارسالی خود را بدست سید حسین بعثی اسلامی کوبید و هر دو ملت شیعی زیردست اینان در مقابل خنده های ضحاکان زمان یکدیگر را تا حد نابودی قربانی و تباه کردند و دیوانگان دیکتاتوری مذهب و ملی گرایی افراطی هم به نوبه خود این دیوانگی قرون و اعصار خود را قهرمانی خویش خواندند. اگر بخواهیم در این ارتباط بگوئیم رابطه دوستانه امریکا و ایران قطع شد، باز تمامی حقیقت بیان نمی شود. سیاست امریکا و کلاً جهان سرمایه داری امپریالیستی این بوده و کماکان هست که روی مصدق و فاطمی بر روی منابع نفتی خاورمیانه نبینند بلکه حجاجی را ببینند که به جای درخت دانش و آزادی، دور حجر الاسود مقدس یادگارعهد برده داری خود، برده وار چرخ میزنند. چون جهان سرمایه داری منابع نفتی و جامعه اسلامی یک و نیم میلیاردی مسخ شده با آیین انقلاب برده داری اسلامی آن جهانی برای بازار مصرفی و بهشت این جهانی خویش لازم دارد.

هیچ نظری موجود نیست: