سه‌شنبه، فروردین ۲۵، ۱۳۸۸

تحقیقی در باب نام جمکران و ارتباط آن با موعود ادیان

نظر جدید:"جمکران از مزارع قدیم قم است و دو آبادی دارد ، یکی گرگابی که آنرا هادی مهدی میگویند و هادی و مهدی دو امام زاده میباشند که در آنجا مدفونند ، و یکی قلعه جمکران که دو قلعه تودرتو بوده است . در این مزرعه سالی پانصد خروار بذر کشته میشود. ملک مرغوبی است وتا قم یک فرسنگ فاصله دارد و بقدر یک فرسنگ هم عرض و طول مزرعه است . (مرآت البلدان ج 4 ص 266). قصبه ای است از دهستان قنوات بخش حومه شهرستان قم واقع در 5هزارگزی جنوب قم . ناحیه ایست واقع در جلگه ، معتدل . دارای دوهزار تن سکنه میباشد. از رودخانه قم مشروب میشود. باغات انار و انجیر دارد. اهالی به کشاورزی و کرباس بافی گذران میکنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)."
حال بدین نظر هستم: معلوم میشود که قلعه تو در توی جمکران نام خود را به مزرعه داده بوده است. چه جم به معنی همزاد و دوگانه و کَران به معنی ساخته شده است. یعنی دژ تو در تو و دوگانه. باور جمکران از تقدس وجود مقبره مهدی در گرگابی و معانی لفظی ایرانی و عربی جمکران بر خاسته است: چه جمّ در زبان عربی به معنی چاه بسیار پر آب و کَرَّ به معنی رفت و برگشت بوده است. جالب است ابوالحسن یحیی بن عمر علوی از خاندان امام حسین که شیعیان وی اورا مهدی موعود می خوانده اند با چاه مربوط است. چون وی در عهد آغازتولد حسن عسکری در منطقه ای در کوفه به نام شاهی (چاهی) به قتل رسیده بود. ارتباط تلفظ شاهی با چاهی در نامهای یک شاخه رود کارون که شاهور و چاهور خوانده میشود، باقی مانده است.
نظر قدیمی:از آن جایی که سنتهای دینی کهن غالباً با کمی تغییر و تحول و دگردیسی در سلسله لاینقطع نسلهای متوالی تداوم پیدا میکنند. لذا داستان پیدایی مسجد جمکران مرتبط با موعود ادیان ایرانی و اسلامی را نباید یکسره با منطق توجیه و استدلال چماقی نفی خرافهً دارندگان تحجر فکری و شیادان دینی قضاوت نمود. در نزد سومریان ایزد مهدیانّا (خدای بزرگ آسمان) معبدی به نام کبته (محل تجمع=جمکران) داشته است که این موضوع با مهدی موعود و ظهور او از کعبه مرتبط بوده و اساس آن است. بر همین اساس در ضمیمه خرده اوستا به نام زرتشتی هفتم خدا به صورت هزوارشی جمغ یعنی "از همه بزرگتر" بر میخوریم. پیداست که افزون شدن پسوند مکانی مرسوم ایرانی -که به صورت "ران" (علی القاعده هیئتی از لان) در اسامی جغرافیایی کهن مثلاً شمیران (شمی-ران، جایگاه برف و سرما) دیده میشود- ما را به هیئتی از نام جمکران (جمغ-ران= جای مهدی) رهنمون میگردد ولی در اساس نام جمکران دقیقاً مترادف کبته/هارماگدون (محل ازدحام) محل ظهور منجی موعود کهن بین النهرین است و جمغ در شکل جامغ به معنی جایگاه تجمع و جایگاه موبدان است که معنی اول مطابق کبته/هارمگدون و مفهوم دوم مترادف قرقیسیا است. از خود نام قرقیسیا بی شک همان دژ باستانی مستحکم کارکمیش (لفظاً یعنی شهر محل تنگاتنگ جمع شدن) مراد می باشد که آخرین جنگ منجر به نابودی آشور در آنجا در سال 605 قبل از میلاد بین سپاهیان بابلی تحت فرمان شاهزاده بخت النصر و لشکریان آشوری به فرماندهی آشور اوبالیت دوم و متحدان مصری ایشان در گرفت. در این زمان متحدان ایرانی بابل در نبرد با متحدان اورارتویی آشور بودند که آن هم به نوبه خود منجر به نابودی دولت اورارتو گردید. پیداست در این برهه آسیای مقدم دچار جنگهای سرنوشت سازی بوده است که پیدایی دولت سرتاسری ایران توسط کی آخسارو و سرداران پارسی اش کورش دوم (توس) و آریارمن (گستهم) از نتایج مهم آن است. روایات مختلفی از وقایع این عهد به اشکال مختلف در اساطیر خاورمیانه باقی مانده است. از جمله بنا به شرفنامه شرفخان بدلیسی کردان نسل خود را به دو برادر اساطیری به نامهای بوخت (کامیاب سازنده) و باچان (منجی) میرسانند که اولی بخت النصر و دومی متحد نیرومند ایرانی و جد همسرش آموخا یعنی کی آخسارو (هوخشتره، کیخسرو) بوده است که در تورات-قرآن و اساطیر یونانی تحت نامهای یوشع (منجی) و یاسون (شفابخش) معرفی شده است. از سوی دیگر نام مهدی در زبانهای کهن ایرانی به معنی بزرگ رهبر و آفریدگار دانا است. یعنی همان مهدیانّای بابلیان عهد باستان که می دانیم بابلیان در عهد باستان در سرتاسر غرب فلات ایران از جمله سمت ری و کاشان (یعنی سرزمین چشمه ساران، همچنین موسوم به دژ بابلیان) حضور گسترده ای داشته اند. مطابق کتب پهلوی شهر ری از تیره قومی متفاوت تشکیل یافته بود. یعنی در اینجا بین ری و قم - کاشان در برخورد عقاید نیرومندی بابلی و ایرانی ترکیب باور موعود بدین شکل صورت گرفته بوده و باور آن در قرون و اعصار متمادی در منطقه بسیار شایع بوده است. نگارنده قبلاً چنین مطلبی در باب مهدیانا و معبد کبته وی آورده است: "جهانشاه درخشانی در نوشتار خود به مطلب بسیار جالبی به نام ایزدی سومری مهدیانّا (یعنی قاضی بزرگ آسمان) و معبد وی کبته (محل ازدحام) در کتیبه های سومری و اکدی اشاره میکند. این نام در زبان عربی می توانست به مهدی زمان و مهدی آخرالزمان تعبیر و تفسیر گردد. ولی وی ارتباط این مطلب مهم را با مهدی موعود کعبه و نبرد هنگام بازگشت عیسی موعود در محل کوه هارماگدون (محل ازدحام) همان قرقیسیا (شهر رهبران روحانی و کشیشان) منسوب به مهدی موعود شیعیان می باشد، در نیافته است. جالبتر اینکه نام کعبه در زبان سومری به صورت کئوبئو به معنی معبد خداست. از معنوی لفظی مهدیانّا یعنی قاضی بزرگ آسمان معلوم میشود که این بغ (بئو یعنی ایزد بخشنده و سهم دهنده و تقدیر) همان ایزد آسمان سومریان یعنی آنو (ایزد آسمان و طول عمر و زمان) می باشد. بنابراین از بت مخصوص خانه کعبه هبل (ایزد تقدیر و تفأل) همان آنو/مهدیانا مراد بوده است. براین مبنا از جزیره خضرا (سرسبز) که مسکن اساطیری امام مهدی و خانواده اش به شمار آمده همان ناحیه هلال خصیب (سرزمین هلالی حاصلخیز و سر سبز) در شمال بین النهرین و سوریه منظور است که شامل قرقیسیا (کارکمیش) هم میگردد ". به ظاهر نظر میرسد معبد کبته/هارماگدون نشان این جهانی خاصی نداشته است. در ایران این معبد در مسجد جمکران زمینی شده است. چون مسلم به نظر میرسد نام خود شهر قم هم که علی القاعده در متون کهن شیعی محل تجمع یاران امام موعود دانسته شده، با کلمه مادی کومه (توده مردم) مربوط گردیده است، در این رابطه نقشی اصلی ایفا نموده است. بر این پایه بسیار محتمل است که منظور سومریان و اکدیان بین النهرین از معبد کبتهً مهدیانّا خود همین شهر قم (کوم) مراد بوده است. حتی موضوع چاه نیز در این باب یادگار اساطیر کهن است چه مطابق اوستا ایرانیان قدیم بر این باور بوده اند که سئوشیانت از آب دریاچه کانس اویه (یعنی چاه آب، که از آن دریاچه هامون، در اصل بختگان= محل ظهور بخت و اقبال را اراده نموده اند) ظهور خواهد کرد. بنا به کتیبه داریوش، گائوماته بردیه/گوتمه بودا/زرتشت -که مطابق باور زرتشتیان و بودائیان سئوشیانت/منجی آخرالازمان از نطفه وی است- در نزدیکی دریاچه همین دریاچه بختگان در شهر پیشیا اوادا (آباده طشت) بر کوه آراکادریش (ول) ظهور نموده بود. سرانجام شیعیان معتقد به موعود ناحیه بر پایه عقیده رؤیا باوری مسلمانان و تلقین آگاهانه چنین رؤیایی برای جمکران روایتی دارند که اگر باورهای زیربنایی کهن آن را نادیده بگیریم بسیار عوامفریبانه و ساده لوحانه می نماید. این روایت بدین قرار است:
تاریخچهً مسجد جمکران
به مردم بگو به اين مكان (مسجد مقدَس جمكران) رغبت كنند و آنرا
عزيز دارند.
(از فرمايشات حضرت مهدى عج الله به حسن بن مثله جمكرانى)
مسجد مقدس جمكران در نزديكى شهر مقدس قم واقع شده و همواره پذيراى زائرينى از نقاط مختلف ايران و جهان مى باشد. اين مكان مقدس، تحت توجهات خاصه حضرت بقيه الله الاعظم (اوراحنا فداه) قرار دارد و آن حضرت از شيعيانشان خواسته اند كه به اين مكان مقدس روى آورند، چرا كه اين مكان، داراى زمين شريفى است و حق تعالي آن را از زمين هاي ديگر برگزيده است.
شيخ حسن بن مثله جمكرانى، يكى از صلحا و سومين سفير حسين بن روح نوبختى؛ یکی از نواب اربعه مىگويد: من شب سه شنبه، 17 ماه مبارك رمضان سال 373 هجرى قمرى در خانه خود خوابيده بودم كه ناگاه جماعتى از مردم به در خانه من آمدند و مرا از خواب بيدار كردند و گفتند:
برخيز و مولاى خود حضرت مهدى عليه السلام را اجابت كن كه تو را طلب نموده است.
آنها مرا به محلى كه اكنون مسجد جمكران است آوردند، چون نيك نگاه كردم، تختى ديدم كه فرشى نيكو بر آن تخت گسترده شده و جوانى سى ساله بر آن تخت، تكيه بر بالش كرده و پيرمردى هم نزد او نشسته است، آن پير، حضرت خضر عليه السلام بود كه مرا امر به نشستن نمود، حضرت مهدى عليه السلام مرا به نام خودم خواند و فرمود:
برو به حسن مسلم (كه در اين زمين كشاورزى مىكند) بگو: اين زمين شريفى است و حق تعالى آن را از زمين هاى ديگر برگزيده است، و ديگر نبايد در آن كشاورزى كند.
عرض كردم: يا سيدى و مولاى! لازم است كه من دليل و نشانه اى داشته باشم و گرنه مردم حرف مرا قبول نمىكنند، آقا فرمود:
تو برو و آن رسالت را انجام بده، ما نشانه هايى براى آن قرار مىدهيم، و همچنين نزد سيد ابوالحسن (يكى از علماى قم ) برو و به او بگو: حسن مسلم را احضار كند و سود چند ساله را كه از زمين به دست آورده است، وصول كند و با آن پول در اين زمين مسجدى بنا نمايد.
به مردم بگو: به اين مكان رغبت كنند و آنرا عزيز دارند و چهار ركعت نماز در آن گذارند.
دو ركعت اول:
به نيت نماز تحت مسجد است، در هر ركعت آن يك حمد و هفت بار (قل هوالله احد) خوانده مىشود و در حالت ركوع و سجود هم هفت مرتبه ذكر را تكرار كنند.
دو ركعت دوم:
به نيت نماز امام زمان عليه السلام خوانده مىشود، بدين صورت كه سوره حمد را شروع كرده و آيه (اياك نعبد و اياك نستعين) صد مرتبه تكرار مىشود و بعد از آن، بقيه سوره حمد خوانده مىشود، و سپس سوره (قل هو الله احد) را فقط يك بار خوانده و به ركوع رفته و ذكر (سبحان ربى العظيم و بحمده) هفت مرتبه، پشت سر هم تكرار مىشود. و سپس به سجود رفته و ذكر (سبحان ربى الاعلى و بحمده) نيز هفت مرتبه، پشت سر هم تكرار مىشود.
ركعت دوم را نيز به همين ترتيب خوانده، چون نماز به پايان برسد و سلام داده شود، يك بار گفته مىشود (لا اله الا الله) و به دنبال آن تسبيحات حضرت زهرا عليها السلام خوانده شود وبعد از آن به سجده رفته و صد بار بگويند: (اللهم صل على محمد و آل محمد).
آنگاه امام عليه السلام فرمودند: هر كه اين دو ركعت نماز را در اين مكان (مسجد مقدس جمكران) بخواند مانند آن است كه دو ركعت نماز در كعبه خوانده باشد.
چون به راه افتادم، چند قدمى هنوز نرفته بودم كه دوباره مرا باز خواندند و فرمودند:
بزى در گله جعفر كاشانى است، آنرا خريدارى كن و بدين مكان آور و آنرا بكش و بين بيماران انقاق كن، هر بيمار و مريضى كه از گوشت آن بخورد، حق تعالى او را شفا دهد.
حسن بن مثله جمكرانى مىگويد: من به خانه بازگشتم و تمام شب را در اند يشه بودم، تا اينكه نماز صبح را خوانده و به سراغ على المنذر رفتم و ماجراى شب گذشته را براى او نقل كردم و با او به همان مكان شب گذشته رفتيم، و در آنجا زنجيرهايى را ديديم كه طبق فرموده امام عليه السلام حدود بناى مسجد را نشان مىداد.
سپس به قم نزد سيد ابوالحسن رضا رفتيم و چون به در خانه او رسيديم، خادم او گفت: آيا تو از جمكران هستى؟ به او گفتم: بلى! خادم گفت: سيد از سحر در انتظار تو است. آنگاه به درون خانه رفتيم و سيد مرا گرامى داشت و گفت: اى حسن بن مثله من در خواب بودم كه شخصى به من گفت:
حسن به مثله، از جمكران نزد تو مىآيد، هر چه او گويد، تصديق كن و به قول او اعتماد نما، كه سخن او سخن ماست و قول او را رد نكن.
از هنگام بيدار شدن تا اين ساعت منتظر تو بودم، آنگاه من ماجراى شب گذشته را براى وى تعريف كردم، سيد بلافاصله فرمود تا اسب ها را زين نهادند و بيرون آوردند و سوار شديم، چون به نزديك روستاى جمكران رسيديم، گله جعفر كاشاني را ديديم، آن بز از پس همه گوسفندان مىآمد، چون به ميان گله رفتم، همينكه بز مرا ديد به طرف من دويد، جعفر سوگند ياد كرد كه اين بز در گله من نبوده و تاكنون آنرا نديده بودم، به هر حال آن بز را به محل مسجد آورده و آن را ذبح كرده و هر بيمارى كه گوشت آن تناول كرد، با عنايت خداوند تبارك و تعالى و حضرت بقيه الله ارواحنا فداه شفا يافت.
ابوالحسن رضا، حسن مسلم را احضار كرده و منافع زمين را از او گرفت و مسجد جمكران را ينا كرد و آن را با چوب پوشانيد. سپس زنجيرها و ميخ ها را با خود به قم برد و در خانه خود گذاشت، هر بيمار و دردمندى كه خود را به آن زنجيرها مىماليد، خداى تعالى او را شفاى عاجل مىفرمود، پس از فوت سيد ابوالحسن، آن زنجيرها ناپديد شد و ديگر كسى آنها را نديد.
و تاکنون مسجد مقدس جمکران، مأواي منتظران و محل راز و نياز ميليون‌ها عاشقي است که شکوائيه دوري از معشوقشان را به حضرت باري تعالي ارائه مي‌دهند. در صحت اصل اين مسجد شکي نيست .... و کرامات عديده، مؤيد اين مسجد است.

(تلخيص از كتاب نجم الثاقب، ص 383 تا 388)
www.irib.ir/occasions/Jamkaran/jamkaran.fa.htm - 13k

هیچ نظری موجود نیست: