شنبه، آبان ۱۱، ۱۳۸۷

منشأ سکایی و سئورومتی ناهید الهه زیبایی و آبهای ایرانیان

اردویسور آناهیتا همان الهه زیبایی آریائیان سکایی/تائوری یعنی آرخیم پسه/ایفی ژنی است
جالبترین مقاله تحقیقی که در باب نام و نشان الهه ناهید، بعد از آن چه در جلد اول یشتهای پورداود و فرهنگ اعلام هاشم رضی دیده ام مقاله ای از استاد پرویز رجبی است. معهذا در هیچ کدام مقابله ای بین نام الهه زیبایی سکایی یعنی آرخیم پسه (آراسته بسیار زیبا و با شکوه) که با آفرودیت آسمانی معادل بوده و الهه اردویسوراناهیتای اوستایی صورت نگرفته است. نام این الهه سکائیان پادشاهی شمال دریای سیاه (قوم افراسیاب تورانی اساطیری) در تک نگاشته هرودوت ضمن شرح لشکرکشی داریوش به سرزمین سکاهای شمال دریای سیاه در باب اقوام سکایی و سرزمین سکاها و آداب و سنن ایشان ثبت شده است. در حالی که در اخبار کهن یونانی جشن الهه آناهیتا به صراحت در رابطه با سکاها یاد شده است و پیکرکهای گلی آناهیتا مکشوفه در ماوراء النهر نیز جای تردیدی در سکایی بودن اصل اردویسور اناهیتا (ناهید) بر جای نمی گذارد. این مطلب ما را به پیدایی مفهوم اساسی جزء اول نام پر رمز و راز اردوی سور اناهیتا رهنمون میگردد: از جز اول اردوی نباید بالاینده بلکه آرایش یافته )از ریشه پهلوی آراد- وی) مراد شده باشد و در مجموع این نام باید به معنی آرایش یافته توانا و پاک یعنی ترجمه ای از همان نام سکایی معروف وی یعنی آر-خی –ایم پسه یعنی "بسیار زیبا و با شکوه آرایش یافته" است. از جانب دیگر تاورهای شمال دریای سیاه این الهه را تحت نام ایفی ژنی (به یونانی یعنی زن نیرومند= آمازون زبان سکایی) به عنوان الهه باکره می پرستیده اند و اسیران دریایی با کوبیدن به مغزشان برایش قربانی می نموده اند. این موضوع بیانگر آن است که ایفی ژنی همانند واریانت ایرانیش اردوی سور اناهیتا با آبها پیوستگی داشته و الههً نیرومند آبها به حساب می آمده است. اگر نامهای یاکسامات (تیرهً تبرداران) از قبایل سئورومات با تاورها (تبرداران) و همچنمین شاخه ایرانی آنها تبریان یا مازنها(مز- زنها= پرستندگان الهه بزرگ) یکی بدانیم در این صورت پرستش اردویسور اناهیتا با قبیله سئورومتی و مادی مغان در سمت دشت مغان و همچنین قبیله سکایی و سئورومتی اصل تبریان مازندران در ایران هخامنشی رواج پیدا کرده است. در تأیید این نظر گفتنی است که مساکن تاورها و یاکساماتها در حوالی مصب رود دن یکی بوده و در سمت جنوب دشت مغان چشمهً آب گرم معدنی معروف سرئین (زیبا) چشمه مقدس اردویسور اناهیتا به شمار می آمده است. جالب است که محل فدیه آوری سپیتمه جمشید اوستا و شاهنامه نیز کوه هوکر یعنی سبلان قید شده و رعایای وی از جمله کاتوزیان (کادوسیان) همان مردم نواحی سمت اران و گیلان ذکر شده اند. در رابطه نام اوکراین (به لغت اسلاوی یعنی سرزمین مرزی) نگارنده سر انجام بدین نتیجه رسیده است که این نام از همان نام لاتینی سرزمین باستانی داکیا (سرزمین رعایای کشاورز) یعنی نواحی غربی اوکراین اخذ شده و به معنی منطقه اسلاوهای کشاورز است. اشتقاق نام اوکراین از واژه مرکب اکو- ریونا (منطقه تبرداران) در شرق اوکراین حالیه بعید به نظر میرسد گرچه نام یونانی/سرمتی یاکسامت که معادل نام سکایی تائوره(تبریها) است، گواهی برای درستی این فرضیه به نظر می رسد. در اسطورهً سکایی پسران تارگیتای (پدر مردم گیتی) که هرودوت در باب اصل و نسب آریائیان سکایی شمال دریای سیاه نقل نموده از گاو آهن (داکیائیها، اسلاوها)، طناب (تراکیائیها/مردم بالکان)، تبر (تاورها) و پیاله (اسکیت، اسکلاو، سکائیان پادشاهی) به عنوان سمبلهای ملل سکایی سمت شمال دریای سیاه یاد شده است. جالب است که کنت کورث نیز به هنگام صحبت سفرای سکائیان آسیای میانه با اسکندر عناصر اسطوره ای سکائیان آسیای میانه و سمت شمال دریای سیاه به ترتیب گاوآهن (داکیاییها، اسلاوها)، تیر (اوغوزها)، نیزه (سئوروماتها) و جام (اسکیتان، سکاهای پادشاهی) قید کرده است.
قسمتی از مقاله استاد پرویز رجبی در باب نام و نشان الهه آناهیتا (ناهید) را از پایگاه پژوهشی آریابوم در اینجا می آوریم: "و صفت هایی که امروز از آناهیتا در دست داریم، نمی توانند برای یافتن مبداء آناهیتا تعیین کننده باشند. زیرا در گشت و گدار تاریخی آناهیتا، بسیاری از خصائل خدایان همگن به او داده شده است. پیوند میان «آنائیتیس» یونانی با ایزد بانوی آب و باروری ایران، حاصل همین برخوردهای فرهنگی است.[21]↓ اگر وجود آناهیتا در میان خدایان مادی در غرب ایران، که «گیرشمن»[22]↓ مطرح می کند به اثبات برسد، آنگاه به همان نسبتی که نظر نیبرگ مبنی بر تورانی بودن آناهیتا کم اعتبار می شود، احتمال اصلیت بومی (غیر آریایی) آناهیتا از قوت بیشتری برخوردار می گردد، که در این صورت صفحات غربی و جنوب غربی فلات ایران مورد نظر است. البته کشف پیکرک های گلی آناهیتا در کوی کریکلان قلعه، زارتپه، و رَخشا در بخارای غربی، تالی برزو، در 6 کیلومتری جنوب سمرقند [23]↓ جلب توجه می کنند.
در این میان نظر «تارن»[24]↓ جالب توجه است. به نظر او در زمان اردشیر دوم هخامنشی، از آمیزش عناصرالاهه ی آب سیحون با عشتار رب النوع بابلی آب، ایزدبانوی ایرانی آناهیتا به وجود آمده و در سراسر قلمرو هخامنشیان تبلیغ شده بود. همو جشن ویژه ی سکایه (صقایه) را نیز که از آیین های مربوط به آناهیتا است برگرفته از بابل می داند. با اینکه این نظر درباره ی اصلیت آناهیتا قابل تأمل است، بابلی بودن جشن سکایه، همان طوری که از نام این جشن برمی آید، به طور قطع نمی تواند درست باشد. وقتی سردار ایرانی کاپادوکیه موفق به نافرجام گذاشتن هجوم سکاها به ارمنستان و آسیای صغیر شد، دستور داد، تا محلی را خاکریز کرده و در آنجا یک معبد آناهیتا بسازند. در این معبد هر سال جشنی به نام سکایه برگزار می شده است. «استرابون» در کتاب 5 خود،[25]↓ بی ذکر منبع می نویسد، برخی می گویند، هنگامی که کورش سکاها را شکست داد، روز پیروزیش را به الاهه ی میهنش تخصیص داد؛ هر جا معبد آناهیتا وجود دارد این جشن برگزار می شود. در این جشن مردان لباس سکایی به تن کرده و پس از میگساری با یکدیگر و زنان همراهشان به زد و خورد می پرداختند. این مراسم یادآور خوردن ِشکستی از سکاها بوده است، که در آن به حیله، آن ها را مست کرده و در حال خواب و مستی و رقص از پای درآورده بودند. «ویندیشمن»[26]↓ معتقد است که این آیین بایستی مربوط به زمانی از پیش از کورش بوده باشد. «اشپیگل»[27]↓ در ایرانی بودن آیین سکائیه تردید دارد و با تکیه بر گزارش «بروسوس» که این جشن در بابل نیز گرفته می شده است، احتمال می دهد که نام جشن از واژه ی صائبی شاقا [28]↓(آشامیدن) برگرفته شده باشد.[29]↓"
در پایان به مناسبت اینکه در اینجا نامی از سئوروماتها (قوم سلم برادر ایرانیان) به میان آمد مطلب زیر را که حاوی کنکاشهای اخیر نگارنده است در پی آمد مطلب فوق ضمیمه می نماییم:
معنی نامهای صرب و کروات

نگارنده طی سه دهه تلاشهای زیادی برای پیدایی ریشه ایرانی نامهای این خویشاوندان نژادی نزدیک ایرانیان که اعقاب سئوروماتها هستند به عمل آورده است چون در این راه از سوی هیچ محققی همراهی نشدم؛ به مصداق یک دست صدا ندارد؛ کارهای تفحصی من هم در این راه به کندی پیش رفته است. قبلاً بعد از کنار گذاشتن معانی موسیاه و مادرسالار برای سئورومات هر دوی نامهای سئورومتی هئوروات (خوروات) و صرب (سرو) در زبانهای اوستایی و سانسکریت به معانی همه کس و هرکس (آزادگان) گرفته ام. در حالی که نام صرب(سرَوَ) و سئورو را در زبان اوستایی به ترتیب می توان به معنی تیر افکن و نیزه دار گرفت. بنابراین نامهای صرب و کروات (=کرُواذ) به ترتیب معنی لفظی تیراندازان و دارندگان سلاح برنده (شمشیر) بوده اند: نامهای کهن عمومی سئورومت و سرمت را علاوه بر تیرهً نیزه داران و تیراندازان می توان دارندگان برگستوان و پوشندگان زره و خفتان و همچنین تیره سروران و آزادگان (=صرب) گرفت. از آنجاییکه نام گروه پیشرو سرمتها به سمت بالکان در زبان مجاری یازیگ(تیرانداز) قید شده است؛ لذا محملترین معانی لفظی اصلی سرمت و سئورومات همان تیرانداز و نیزه دار است. چنانکه می دانیم یونانیان این مردم را همچنین تحت نام آمازون (تمام سلاح یا دارندگان سلاحهای نیرومند یا زنان نیرومند) میشناختند و بر این اساس معنی لغوی دیگر سرمت یعنی مادرسالار با توجه به پرستش الهه آبها یعنی اردویسور اناهیت نزد آنان کاملا دارای اساس و بنیان است می دانیم که معنی لفظی نام آمازون در زبان یونانی (به معنی بی پستان) داستانسراییها کرده و زنان آمازون را تیر اندازانی معرفی نموده اند که برای سادگی امر تیر اندازی پستان راست خود را می سوزانده اند. به هر حال ضمن این اساطیر اهمیت فن تیراندازی در نزد قبایل سئورومات و مقام مادرسالاری نزد ایشان بخوبی و درستی قید گردیده است. مسلم به نظر میرسد بوسنیها (کناریها) بازماندگان گروه سئورومتی آنتاها (کناریها) می باشند. احتمال دارد نامهای باسیلی(پادشاهی) و سیراک ( صربهای خرد یا سروران خرد) متعلق به همین گروه سئورومتی بوده اند که دیرتر از بقیه از سمت شمال کوهستان قفقاز به سمت بالکان رهسپار گردیده اند. طبق شواهد و قرائن تاریخی سپیتمه جمشید (پدر سپیتاک زرتشت) داماد و ولیعهد آستیاگ که از عهد مادیای اسکیتی (آفراسیاب) و کی آخسارو(کی خسرو، هوخشتره) در ولایات جنوب کوهستان قفقاز میرانده متعلق به همین سئورومتهای آنتایی (کناری) بوده است چه در شجره نامه سپیتاک زرتشت به صراحت از جمشید و دوراسرو (صرب دوردست و کناری) و سپیتمه [جمشید زیبا] و خود زرتشت (زرین تن) نام برده شده است. نام قبیله سئورومتی مخها (مغها، دارندگان زبان اوستایی) که در دشت مغان و حوالی آن سکنی گزیده بودند، در زبانهای یونانی و اسلاوی به معنی دارندگان شمشیر یعنی مترادف نام کروات است. بر این مبناست که میلان هوستیچ مورخ کرواتی با توجه به شواهد تاریخی و اسناد زبانشناسی به درستی کرواتها را از خویشاوندان و تبار ایرانیان شمرده است.

هیچ نظری موجود نیست: