یکشنبه، شهریور ۱۷، ۱۳۸۷

دو مقالهً نامهای کهن خلیج فارس و کله قند وارونه جمهوری اسلامی

نامهای کهن خلیج فارس و بی سرو سامانیها

در بابل و آشور عهد باستان دو نام برای خلیج فارس دوران بعد وجود داشته است: دریای بزرگ سمت طلوع خورشید و دریای تلخ. خود مغان ایرانی نام خلیج فارس را از همان نام بابلیش یعنی دریای بزرگ سمت بر آمدن خورشید گرفته و آن را با توجه به موقعیت فلات ایران به دو نام فراخکرت (دریای فراخ/اقیانوس) و ستوئس (آبهای سترگ) تلخیص نموده بودند. ولی یونانیان و رومیان آن را به سبب وجود امپراطوریهای بزرگ پارسی زبان ایران پیش از اسلام به نامهای خلیج فارس می نامیدند. طبق اسناد تاریخی موجود به روزگار سروری خلفای عرب هم که این دریای بی صاحب ارزش خاصی نداشت، خود اعراب ابائی از اطلاق نام دریا یا خلیج فارس بدان نداشته اند. حال که دعوا بر سر نفت نهفته زیر آبهای آنجاست، جهانخوران زیرکانه طرحی افکنده اند، تا با ایجاد بحران تصرف ناقص سه جزیره قبلاً بی صاحب و حالا با صاحب خلیج فارس، شیوخ و عجم نمک پرورده خود را به جان هم بیافکنند و از آن به نفع دزدیهای سرنوشت ساز خود و متعاقباً شاه و شیخ ساز خود طرفه بر گیرند. اتحادیه وحشتناک اهریمنی ناتوی خود را هم برای همین قلدری ها و سروری در جهان راه انداخته اند. ما ضعیف و ضعفا نیز تنها قادریم همانند مادران خانه دارمان نفرین کنیم "الهی که زهرماروشون بشه"، که با وجود اوج گیری شرق آسیا در آینده زهرمارشان هم خواهد شد. کاشکی انشاءالله که تا آن وقت ما ملل منطقه خود از خون دماغ عقب ماندگی اسلامی زنده بمانیم. تصور کنید در آن کویرهای بی آب و خالی شده از منابع نفتی و مملو از میلیونها جمعیت اسلامزاده، به دنبال آب و نان روزمره چه هلهله و ولوله بیهوده ای به راه خواهد افتاد.
کّله قند جمهوری اسلامی ایران به رأس خود تعبیه شده است

در پی آمد مطلب قبلی نظرم را در باب جمهوری اسلامی گفتنی هستم: انقلاب مردم ایران تنها در وجه استقلال سیاسی خود موفق شده است و این دستاورد بسیار بزرگی است. این را میگویم وقتی ما به یاد شریعتمداریها می اوفتیم که تلویزیونها را به خانه مؤمنین(جویندگان بهشت موعود) قدغن میکردند و کاری به جهان خواران حاکم بر ارکان جامعه نداشتند و اصلاً خود جزئی از ایشان بودند. این را در مقام مقابله با شیوخ شبه جزیرهً عربستان میگویم که کعبه به ظاهر خالی از بتان را برای فریب خود به نفع جهانخواران و نفس خودشان میخواهند و در لباس عرب اسلامی خود در باطن غربی و تبعه غرب هستند حتی مالک کارخانجات و خیابانها و پمپ بنزینها و کاخها و.. و کاری هم برای اکثریت مردم فقیر عرب و اسلامی و نسلهای آیندهً ایشان ندارند و ظاهر قرآن را هم با بریدن دست آفتابه دزدان به بهترین وجهی اجرا میکنند. بهتر است بگویم با نسل عرب سرو کار دارند ودارند تیشه به ریشه ملل عرب و مسلمان میزنند. منظورم از کّله قند تخدیری و وارونهً جمهوری اسلامی ایران آن است که رأس روی زمین آن همان وجه دینی اسلامی شیعی نتراشیده و نخراشیده و شدیداً مطلق گرا و تبعیض گرای آن است که مانع از تحقق دموکراسی فزاینده و واقعی و آزادی اندیشه، آزادی احزاب مستقل و آزادی ادیان و مسائل ضروری مهم دیگر جامعه است. تنها راه اصلاح این نظام، به زمین قرار دادن قاعدهً سر به هوا شدهً جمهوری آن است که اساساً باید روی زمین قرار گیرد. طبیعی است در غیر این صورت بالاخره این مخروط از این وضع ناپایدار که هر روز ناپایدارتر از روز دیگرمیگردد، مفتضحانه زمین بخورد. آنان که جمهوری اسلامی بنیان نهادند خود وقوف بر ضعفهای ایدئولوژیک کلان آن نداشتند و الاّ کار بدینجا نمی رسید؛ مشکل اساسی بی خبری ایشان از اینجا ناشی میشد که ایشان طبق سنت هر نقد ریشه ای و حتی سطحی از اسلام را با چماق کفر و ارتداد می راندند. نسل جوان ایران به شدت و سرعت عادت روزمرگی و دینخویی خود را که جمهوری اسلامی برپایهً آنها پدید آمد، ترک میگویند، برای جلوگیری سقوط کامل تا دیر نشده با اولویت عاجلانه به اصلاح طلبان سیاسی و فلسفی از شمار دکتر پیمان و دکتر سروش در رسانه ها و ارکان دولت با ازادی تام میدان داده شود. و الّا اصرار در حفظ و بقای نظام با این تعبیه وارونه نه تنها ریشه به ریشه خود، حتی تیشه نابودی به ایران و ایرانی میزنند. کار این اصلاح و انقلاب از خود شخص ولایت فقیه و پیروان طریقتش ساخته نیست چون خود پرورده قفس سنتهای عقب مانده فرهنگی کهن از جمله اعتقاد به منجی موعودی می باشند تا بیاید ایشان را استحمام کند. حتی خدای لامکان و لازمان بی نیاز و ضمناً شدیداً طالب نماز و روزه بسیار وقتکش نه تنها معنی هستی نمی دهد، بلکه دیگر شدیداً فنا سازنده و تباهی آور است. به بیانی عریان این اسلام محمدی بدین شکل خود هم اکنون صرفاً به معنی سرکار گذاشتن عظیم ملتهای پیرو آن است. بمب اتم هم راه کار نیست اما بمب اتم عظیم جمهوری و دموکراسی برای عامه مردم، در کنار اسلام به شدت رفرم پذیرفته و غیر فرقه ای، همراه با تسامح و تساهل مذهبی تا مرز سکولاریسم، تنها راه حل حفظ بقاء شرافتمندانه کشور ایران و ملل ایران در کنار هم هستند.

هیچ نظری موجود نیست: