شنبه، اسفند ۰۵، ۱۳۸۵

بررسی نام شهر یزد

نام قديمی شهر يزد و بانی اساطیری آن

نام بطلمیوسی شهر یزد یعنی ایستیخا و نیز کثه (در هیئت کتسه)را میشود به معنی شهری گرفت که چشمه پوشیده/ قنات نیرومندی دارد.
نامهای ایساتیس و فرافر منشأ مشکوکی دارند و در فهرست اعلام جلد دوم تاریخ ایران باستان پیرنیا که بدان استناد شده پیدا نمیشوند.
در متن زیرین “يادداشتي بر شهرستان يزد و آثار بازمانده آن“. دوره 13، ش 149 (اسفند 53): 40-43، ازجمال انصاري آورده میشود، این جانب نگارنده فقط این مطلب را بدان اضافه می نمایم که جمله اسامی منتسب به این شهر یعنی کثه (شهر بزرگ مرکب از چند شهرک)، فرافر (دارای بزرگی بسیار)، ایسائیس (نیرومند نیرومند) و یزد (شهربزرگ و شایستهً ستایش) نشانگر اهمیت دیرین و بزرگی این شهر کویری باستانی می باشند:
"يزد در طول تاريخ به چندين نام تغيير يافته است. ابن بلخي در كتاب فارسنامه كه در قرن ششم هجري تأليف شده نام اصلي يزد را «كثه» ناميده و احمدبن حسين بن علي كاتب نيز در قرون نهم در كتاب تاريخ يزد نام «كثه» را تأييد نموده و عده اي از مورخين نيز بناي شهر يزد را به يزدگرد نسبت داده و نام شهر را مربوط به او ميدانند چندانكه كاتب در تاريخ جديد يزد به اين مطلب اشاره كرده است: «… و بنايان در كار آمدند و اخترشناسان زيج برداشته و به طالع سنبله طرح عمارتي بينداختند و به كار مشغول شدند و چون شهر را بنام يزدان ميساختند آنرا «يزدان گرد» نام نهاد و اسم او كه شاپور بود به يزدگرد مشهور شد و اين خطه به يزد مشهور گشت»3 .
در اين خصوص اقوال مختلفي است كه نقل آنها موجب كثرت كلام ميشود و حاصل از كل روايات اين قول اخير مقرون به حقيقت است و مورد تأييد «سرپرس سايكس» نيز مي باشد و او نيز باني شهر را يزدگرد اول دانسته است.
از نامهاي قديمي ديگر براي اين بلد لقب دارالعباده و دارالسياده نيز ميباشد كه گويا از جانب ملكشاه سلجوقي در دوران پيش از اسلام هم شهر مقدس زرتشتيان بوده لذا ملكشاه نيز به نام قبلي آن استناد جسته و آنرا دارالعباده خوانده است4 .
جديدترين روايتي كه اخيراً راجع به نام قديمي شهر يزد مورد سخن قرار گرفته نظر مرحوم حسن پيرنيا در كتاب تاريخ باستان جلد دوم است كه ايشان نام قديمي شهر يزد را ايسائيس يا فرافر ذكر كرده است. ايشان خود از اهالي نائين بوده و كاملاً به تاريخ يزد آگاهي داشته است و ميگويد نام شهر يزد در قديم «ايسائيس يا فرافر» بوده و در دوران سلطنت هخامنشيان به ولايات ايران منضم گشته است. باتوجه به آثار بدست آمده و موجود در شهرستان مقدس يزد و آثاري كه در نواحي فهرج بدست آمده و از آثار دوران نئولتيك در مجموعه ها بوده لذا قدمت اين شهر را در دوران پيش از تاريخ نيز محرز ميشود كه در دوران پيش از اسلام به ايسائيس معروف بوده است چه اينكه آثار مفرغي و سفالي و تپه هائي در اين ناحيه است كه وجود مردمان پيش از تاريخ را مسلم ميسازد. نگاهي به آثار برجاي مانده اين شهر قديمي از جمله آثار برج و باروي شهر كه مسلماً از نهصد تا هزار سال پيش در اين ناحيه استوار باقي مانده است و نيز آثار بناها و مساجد گوناگون از جمله مسجد جامع كبير يزد، مسجد ميرچخماق، بقعه سيدركن الدين، بقعه سيد شمس الدين و صدها آب انبار و كاروانسرا و مسجد و مدرسه ديگر خود نموداري است از وانمودهاي جمعي و سنتي نسل هاي پيشين ما كه بنابرسم فرهنگ و انديشه هاي زماني مستقلاّ يا بطور مجموعه و جمعي مورد استفاده بوده و درحال حاضر از آنها استفاده مي شود ميتوان استحكام، زيبائي و قدرت مصالح معماري را متوجه شد. نظريه مرقومات فوق چنين استنباط ميگردد كه اصولاً بنيان شهري به نام يزد يك رنسانس در دنيا قلمداد ميشود چه اينكه استيل و مهارت در امر معماري يزد را بايد از شاهكارهاي هنري جهان دانست مخصوصاً پس از گذشت قرنها هنوز آثار بناهاي گنبد خشي و مساجد و امامزاده ها و آب انبارها جلوه گاهي است جهت مشتاقان هنر و آنانكه هنر را در اصالت و رسالت مي يابند. يزد اكنون با نماياندن نمودارهاي منحصر بفردش آئينه ايست از نماهاي مختلف در بسيط اين كره خاكي كه شناخت آثار بديع ومناظر جاودانه تاريخي اش ميتواند رهنمودي بسوي تعالي در پيشبرد آگاهي به خصوصيات معماري اين شهر بشود و نيز ميتوان با يادگارهاي موجود در يزد از نقطه نظر جامعه شناسي و مردم شناسي به روحيات و خصوصيات افراد اين شهر رسوخ نمود. چه اينكه هنوز هم با تداوم در مراسم و آداب قديمي خويش اين اصالت شهري و هنري را حفظ كرده اند و كوشش تمامي افراد اين جامعه كه در حكم يك ملت و مردم مرزوبومي هستند در حراست و پايدار نگاهداشتن آثار پراكنده در خارج و داخل كشور متضمن ابقاء آنهاست تا اين ميراثهاي كهن ايران باستان بيش از پيش حفظ شود و مورد نظر و ديد مطلعين و مشتاقان هنر قرار گيرد."

هیچ نظری موجود نیست: