دوشنبه، اسفند ۲۸، ۱۴۰۲

معنی نامهای گچساران و چرام و لنده و باشت

نام منطقهٔ آبهای گچی گچساران به معنی محل پر گچ به نظر می رسد. اگر گچساران حالت جمع بگیریم آن اشاره به دو گنبد گچکاری شدهٔ دو گنبدان داشته است.
واژه گچ از فارسی میانه gač است که ریشهٔ نهایی آن نامعلوم است، ولی با واژه‌های اکدی gaṣṣu، آرامی gaṣṣā، عربی جصّ، لاتین gypsum، و یونانی باستان gýpsos مرتبط است. فرهنگستان نام گچساران را از ظفرنامهٔ یزدی قرن نهم هجری قمری گرفته و بر روی منطقه رسمیت داده است.
نام چرام را هم در لغت نامه ها به معنی چراگاه آورده اند.
نام لنده (به لُری یعنی سربار) را می توان به معنی محل اندوختهٔ فراوان گرفت:
लयन n. layana place of rest
धाय adj. dhAya possessing
باشت به صورت بهو-ایشت به اوستایی و سنسکریت به معنی محل ثروتمند است.

دوشنبه، اسفند ۲۱، ۱۴۰۲

اردبیل و سرئین، شهر و چشمهٔ ناهید، الههٔ زیبایی آبها

نام اردبیل را میشود محل چشمهٔ بزرگ مقدس (سرئین= چشمهٔ زیبای ناهید) معنی نمود.
आर्थ adj. Artha honourable
ल n. bila opening, fountain
محل کوه هوگروآسیند (کوه خوب محل آبتنی شفا دهنده، سَوَلان)
अवस्नात n. avasnAta bath water
بنا به مندرجات کتابهای پهلوی دینکرد و زادسپرم دومین همپرسگی زرتشت با امشاسپندان در کوهی به نام هوگرو آسیند (هوکئیریه اوسنائیتی= محل آبتنی خوب کننده) با امشاسپند وهومن (بهمن) بوده است که مطابق مندرجات یشتهای اوستا این چشمه کوه هوکئیریه همان سرئین (چشمهٔ زیبا) چشمهٔ منسوب به الهه اردویسور اناهیتَ (ناهید) بوده است که آبهای دنیا را پاک و تصفیه می کرده و متصف به زیبایی بوده است:
او به صورتی در اوستا یاد شده که گمان می‌شود مجسمه‌های موجود در معابد او را توصیف کرده‌اند. آناهیتا بانویی «زیبا، شکوهمند، خوش‌اندام، فره‌مند، کمربند بر میان بسته، دارای موزه‌هایی که تا قوزک پایش با بندهای زرین، همه آراسته، درخشان و با بالاپوشی پوشیده، آراسته، پرچین و زرین، سپید بازو، آراسته به زیورهای زیبا از جمله گوشواره‌های چهار گوش زرین و گردنبند پَنام زرین، گردن زیبا و مقدس، تاج زرین هشت پر بر سر، آراسته به گوهرهایی همچون ستارگان درخشان، روشنایی دارای همه گونه آسانی، آراسته به صد ستارهٔ زرین هشت پاره، گردونه شکل، آراسته با نوارها، زیبا، دارای پنبری برجسته، نیکو ساخته، پوشانده در جامه‌هایی ببرین است.»
محل چهارمین همپرسگی نیز در آن سمت با امشاسپند شهریور در سرای (سراب) بوده که روستایی است در میوان (مهربان).
بقیهٔ پنج همپرسگی در کنار کوه سهند بوده است که محل زادگاهی زرتشت بوده است: نخستین همپرسگی کنار رود دائیتی (موردی چایِ) کوه اسنوند (سهند) با اهورا مزدا و سومین همپرسگی با اردیبهشت در توجان (اوجان)، پنجمین با امشاسپند سپندارمذ بر چشمهٔ خانیک (شاه بلاغی)، ششمین با خرداد در کوه اسنوند (کوه سهند) و هفتمین با امشاسپند امرداد بر دارجه زبره (پیچ کنار رود دارجه= مغانجیق) در کنار رود دائیتی (موردی چای).
معنی نام باذان فیروز اردبیل:
نام باذان فیروز شهر اردبیل به صورت پادان-پی-روذ به معنی محل چشمهٔ بالنده مطابق خود نام اردبیل یعنی شهر چشمهٔ مقدّس است. هیئت شهرام فیروز آن نیز به معنی محل شهر چشمهٔ شاهانه و رامش دهندهٔ شاه به نظر می رسد:
पदन adj. padana who or what goes or moves
पयस् n. payas (paya) water
रूढ adj. rUDha increased
چون در اوستا نام رود شهر اردبیل و چشمهٔ سرئین (زیبا و با شکوه) آن اَرِدوی سورَ اَناهیتَ (آب نیرومند بالندهٔ پاک) آمده است.
معنی محتمل بیل و اردبیل و سلسبیل
بیل به معنی چشمه و ارد-بیل به معنی شهر "چشمهٔ مقّدس" (سرئین، چشمهٔ زیبا) و سلسبیل هم به همین معنی چشمهٔ زیبا است. مطابق یک حدیث نبوی از عجایب المخلوقات در کوه سبلان چشمه ای از چشمه های بهشتی روان است:
सरस adj. sarasa (salasa) fresh, beautiful, juicy, powerful
बिल n. bila opening, fountain
بیل کشاورزی هم به معنی وسیلهٔ شکافتن از همین ریشه است:
बिलति{बिल्} verb 6 10 bilati[bil] cleave
बिलति{बिल्} verb 6 10 bilati[bil] split
هیئت ارمنی کهن نام اردبیل یعنی ارت-وَت هم به اوستایی (مادی) به معنی محل چشمهٔ پاک و مقدّس است.
ऋत adj. Rta enlightened، holy
वेग m. vega (Vedha) stream, fountain
نام اردبیل در منابع اورارتویی یعنی روتومانی نیز به معنی محل چشمهٔ مقدّس به نظر می رسد:
ऋत adj. Rta enlightened, holy
वन n. vana (mana) fountain
بر این اساس نام سُغدبیل در سمت تفلیس به معنی محل چشمهٔ آبتنی خوب بوده است. خود نام تفلیس را به محل چشمهٔ آبگرم گرفته اند:
सु- su- (“good”) ("pure")
गाढ adj. gADha bathed in
معنی نام چشمۀ قرآنی بهشتی سلسبیل
دکتر محمد خزائلی در فرهنگ اعلام قرآن در مورد واژۀ سلسبیل که به قول لغت شناسان قدیم آن را به معنی آب گوارا و پیوسته جاری معرّب از زبانهای ایرانی می آورد، ولی اتیمولوژی آن را نمی داند: "لفظ سلسبیل در آیۀ ۱۸سورۀ انسان مذکور است: «عیناً فیها تسمی سلسبیلا». اهل بهشت از چشمه ای در بهشت سیراب میشوند که سلسبیل نامیده میشود.
اجزاء سلسبیل در اساس به وضوح در لغات هندوایرانی سَرَسَ (سَلَسَ، گوارا و زیبا و نیرومند) و بیل (چشمه) دیده میشوند یعنی چشمۀ گوارا و نیرومند است. جزء بیل در نامهای جغرافیایی ایرانی همچون خامده بیل (چشمۀ سیراب کننده)، اندبیل (چند چشمه)، اردبیل (اردی-بیل: دارای آب رود یا چشمه بالنده، رود اردوی-سور-اناهیتَ اوستا) و چشمه بیل معروف پاوه دیده میشود. به نظر می رسد نام قرآنی چاه ویل جهنم قرآن نیز صورتی از این واژه بوده باشد:
सरस adj. sarasa (salasa) fresh, beautiful, juicy, powerful
बिल n. bila opening
از آن جایی که در قاموس قرآن، سلسبیل نام چشمه ای بهشتی به شمار رفته است و مطابق حدیث نبوی منقول در عجایب المخلوقات این چشمه کوه سبلان (هُکر اوستا) یعنی همان چشمهٔ اردویسور اناهیت اوستا (چشمه پاک بالنده نیرومند) است که چشمه ای بهشتی به شمار رفته است، لذا نام سلسبیل با اردبیل (دارای چشمهٔ بالنده) و چشمهٔ سرئین آن یعنی چشمهٔ زیبا مطابق می‌گردد.
معنی نام الههٔ آبهای اوستا (اَرِدوی سورَ اَناهیتَ)
اتیمولوژی آناهیتا (اناهیتَ):
اَن حرف نفی برای موقعی است که یک اسم یا صفت با حروف صدادار شروع میشود. مثل اَن-ایران، اَن- اوشی-روان و اَن-اهیتَ. و آهیتَ/اهیتَ خود مرکب از آهو (عیب و بدی، آهوک پهلوی) و ایتَ (به درستی این طور) است. بنابراین اَناهیتَ به معنی آنکه به درستی بی عیب و کامل و سالم و پاک است:
अहित n. ahita evil
لذا آهیتا در نام آناهیتا (کسی که زشت و ناپاک و معیوب نیست) خود به معنی زشت و ناپاک و معیوب است. می تواند به هیت و هوت در کُردی (زشت) خلاصه شده باشد. اَناهیتَ (بی عیب و سالم) می تواند عنوان و لقبی بر الههٔ آبها و زیبایی ایرانیان یعنی اَرِدوی سورَ (بسیار زیبا) باشد که چشمهٔ آبگرم زیبای کوه هوکر (سبلان) سرئین (چشمهٔ زیبا) به وی اختصاص داشته است:
सरु adj. saru (saura) fine
योनि m.f. yoni (yauna) fountain
مطابقت شهر باستانی کوبینا با خیاو (وَراوی، مشکین شهر)
در سمت کوه سبلان نام شهر کوبینا (دارای آب گوارا) در نقشه های بطلمیوسی شمال شرق آذربایجان با خیاو (خی-آوَ، دارای آب خوب و گوارا) یا همان وراوی (دارای چشمهٔ آب مطلوب) همخوانی دارد:
कुभन्यु adj. kubhanyu desirous of water
वर्य adj. varya to be chosen
‌avi: watery
نام اردبیل در کتاب پهلوی شهرستانهای ایران به صورت آمل (عالی و با شکوه) به عنوان زادگاه زرتشت به شمار آمده است:
अमूल्य adj. amUlya excellent
دریاچۀ قلۀ کوه هُکر (سبلان) یعنی اورویس (مدور) در عهد باستان محل مینوی پرهیزگاران (ایزد ارد) به شمار می رفته است.
طبق حدیث نبوی منسوب به کوه سبلان که در نزهة القلوب حمدالله
مستوفی می یابیم: "روح مرده بعد از خروج از تن به صورت دانۀ برفی بر کوه سبلان و ماسبلان (سبلان بزرگ) فرود می آید. قبری از قبور انبیاء (منظور ایزد ارد) و چشمه ای از چشمه های بهشت (منظور سرئین) در کوه سبلان واقع هستند."
متقابلاً مطابق کتاب بندهش به روایت مهرداد بهار: مینوی پرهیزگاران (=ایزد ارد) برای پاکی زمین آفریده شده است که چون بر او (=زمین) دیوان به شب پلیدی فراز برند، او (=مینوی پرهیزگاران) پاکیزه بکند. او را این خویشکاری نیز هست که هر غروبی از هر آفریدۀ ایزدی فرّه ای باز به پیش هرمز شود، به اوشهین گاه آن فره به ستارۀ پایه آید و اوشبام (آن را) بپذیرد، به بامدادگاه به دریای اورویس [یعنی مدور، در قلۀ کوه هُکر (سبلان) که رود اردویسور ناهید از آن سرچشمه میگیرد] در آید و مینوی پرهیزگار [آن را] بپذیرد و به رَی (ارابه) که گردونه است، آید و به هر جانوری فرۀ خود را بسپارد. او که زمین را رامش بخشد یا بیازارد، آن گاه [از او] سپندارمذ آسوده یا آزرده بُوَد.
کوه سبلان (سَوَلان، محل سود) که در کتابهای پهلوی بیشتر تحت نام کوه هوگروائوسیند (کوه خوب کنش آبتنی) معرفی شده همان کوه اوشیدم، اوشیدرن (کوه درخشان) زامیاد یشت اوستا به نظر می رسد. چون در زامیاد یشت نام کوه مقدس هُکر (هوگر، سبلان) تحت این نام خود ذکر نشده است.
دریاچهٔ قلهٔ سبلان (اورویس اوستا)

نام آرادان (اردهن) استان سمنان اشاره به دژ با شکوه آن دارد

این نام از آرَ (رسا و با شکوه) و دان (دهن، محل نگهداری، دژ) ترکیب شده است:
اردهن. [اَ دَ] (اِخ) قلعه ای است حصین از اعمال ری از ناحیه ٔ دنباوند و طبرستان ، بین آن و ری سه روزه راه است. (معجم البلدان) (مرآت البلدان). بستانی در دائرةالمعارف گوید: اردهن از قلعه های باطنیان و اسماعیلیان است که ابوالفتوح خواهرزاده ٔ حسن بن الصباح آن را بتصرف درآورد و آن از استوارترین قلاع زمین است و از این رو تاج الدین بسطامی حکایت کرده: آنگاه که خوارزمشاه از مقابله ٔ چنگیزخان فرار کرد و به عراق شد مرا احضار کرد و ده صندوق پر از جواهر و لاَّلی که خراج زمین با آن معادل نبود بمن سپرد و بفرمود تا آنرا بقلعه ٔ اردهن که قلعه ای حصین بود برم. سپس تاتار آن قلعه بگشودند و بعضی گفته اند که اگر در اردهن یک تن بود، تصرف قلعه بقهر امکان نداشت، مگر آنگاه که به آذوقه محتاج میشد. (ضمیمه ٔ معجم البلدان). رجوع به تاریخ مغول ص 38، 41، 130، 131 و رجوع به اردهین شود. (لغت نامهٔ دهخدا).
در سفرنامه طبرستان، استرآباد و گیلان در مورد آرادان آمده‌است:
«بزرگ آنجا مرتضی قلی بیک، برادر کوچکتر آقا میرزا علی اکبر است که ۶ نفر پسر دارد. میرزاآقا و… و آرادان مختص خودشان است. غله بلوک آرادان۱۵۰۰ خروار، نقدی ۶۵۰ تومن، شلتوک ۳۱۰ خروار و صیفی ۷۵ خروار و این آرادان دو قلعه دارد. قلعه وسطی در بالای تپه بلند است و منزل اربابان در قلعه تپه می‌باشد و دور این قلعه تپه، همه خانه‌های رعایا است و مسجد و تکیه، حمام یخچال و آب انبار بسیار بزرگ، آب سرد و صاف و سبزی کاری هم دارد. و قلعه دیگر دور از اینهاست و کسی نشان نمی‌دهد که در چه عهدی ساخته شده‌است. از قراری که مذکور شد باید در عهد رستم و افراسیاب بنا شده باشد. و از قلعه تپه که نگاه می‌کنی جمیع صحرا و سبزی کاری نمایان است. بسیار جای باصفا و دلکش است. ۱۱۰ خانوار اند و خودآرادان یک بلوک است. سه قریه یکی پاده، یکی کند و دیگری آرادان و همین قلعه قبل از نادرشاه، ۹/نه ماه در محاصره افغان بود تا اینکه آذوقه قلعه تمام شد و به تصرف افغان درآمد.»

یکشنبه، اسفند ۲۰، ۱۴۰۲

معنی اَلنجان و فَلاورجان و آیدوغمیش اصفهان

دو نام اَلنجان (دارای گردنهٔ سخت گذر) و فلاورجان به ترتیب به معنی محل سدّ و دربند و محل پوشاننده (پُل)/محل دارای پُل به نظر می رسند. نام ریز ناحیهٔ النجان را به صورت ریچ به اوستایی می توان به معنی محل آبیاری شمرد:
अलङ्घन n. alanghana not passing over or beyond
आलान n. AlAna binding
Jan: place
प्रवर m. pravara cover
مفضل‌بن سعد بن حسین مافروخی اصفهانی صاحب کتاب «محاسن اصفهان» که در زمان صدارت خواجه نظام‌الملک طوسی می‌زیسته(۴۶۵–۴۶۸ هجری) دربارهٔ مسایل تاریخ، جغرافیا و ادبیات اصفهان گزارشهای خوبی داده‌است. در این کتاب آورده: بزرگ‌ترین بلوک اصفهان و پر برکت‌تر از همه آن‌ها لنجان و النجان است که در محل به چهار ناحیه آیدوغمیش، آشیان، اشترگان و گرکن تقسیم می‌شود و هر یک از آن‌ها روستاهای متعددی دارد.
نام فیروزان خبر حمدالله مستوفی نه متعلق به فلاورجان بلکه مربوط به سهرو فیروزان نظر می رسد.
اتیمولوژی نام روستاهای کم جمعیت و دور افتادهٔ آیدوغمیش میانه و لنجان اصفهان
در اوستایی و سنسکریت معنی محل بهره مند از شیر چارپایان برای آی دوغمیش بسیار محتمل است.
Aya: revenue
dogh: milk
maeth: place
نام مشابه آیدوغمیش یعنی گوندوغدو نیز به شکل اوستایی گئون-دوغدو معنی بهره مند از شیر چارپایان را می دهد:
gaona: revenue
doghdo: milking

نقش همای سعادت (کرکس ریشدار-سیمرغ) بر کلاهخود هخامنشی

نقش همای سعادت (کرکس ریشدار-سیمرغ) بر کلاهخود هخامنشی عهد اردشیر اول در فلات آناتولی
https://www.facebook.com/photo?fbid=7967884473227953&set=a.2932556633427454

معنی نام نپال

نام نپال به لغت سنسکریت معنی محل روحانی خانواده (محل سرور مقدّس) را می دهد. شهر مقدس گوتمه بودا (گائوماته بردیه) در اساس بلخ (شهر مقدس و نورانی) بوده، بعد چون نپال نام رسمی نپال کنونی بوده است، نزد هندوان، بودای نوبهار بلخ (دیر مرکزی بلخ) اهل نپال گمان شده است.
नेप m. nepa family priest or
निप m. nipa lord
लय m. laya dwelling

مطابقت آتشکدهٔ اسپاخو (غار والا) با آذر برزین مهر (آتشکدهٔ بلندپایهٔ ایزد مهر):

स्फायते{स्फाय्} verb sphAyate[sphAy] expand
ख n. kha cave
غار-چشمهٔ آبشاری معروف سوله قواق (سور-کاواک، غار چشمهٔ آبشاری نیرومند) در حوالی اسپاخو واقع است.
در کنار همخوانی آتشکدهٔ اسپاخو با آذربرزین مهر و کشف بقایای کاخ هخامنشی در سمت آشخانه و شباهت نامهای شهر آشخانه و رود تالابی سومبار به اسامی شهر باستانی آساک و دریاچهٔ سُوَر که در سمت آتشکدهٔ آذربرزین مهر بوده اند، دلیلی بر مطابقت آنها است.

سه‌شنبه، اسفند ۱۵، ۱۴۰۲

معنی نام روستای بادامیار آذرشهر

نظر به قدمگاه باستانی روستای بادامیار (پَتمَ-یار، یاور راه) نام آن می تواند اشاره به معبد مهری کهن آنجا (قدمگاه ایزد یاوری) باشد. غالب قدمگاههای ایران به جای معابد مهری کهن هستند:
pathma: road
yAr:helper

معنی نامهای کهن میناب (اورگان، هرمز، مغستان، انامیس، میناب)

همهٔ این نامها اشاره به معنی محل ثروتمند و مرفه آن دارند:
वार m. vAra (ura) treasure
gan: place
मघ n. magha wealth
stan: place
haura: welfare, maeth: place
अनामिष adj. AnAmiSa profitfull
maethana (maena): place (of)
अभय adj. abhaya secure

معنی محتمل اندوهجرد، شهداد و سیرچ

این اماکن کویری سرسبز کویر لوت به ترتیب به معانی دارای حصار پیرامونی، جای پر محصول و محل آبیاری گسترده به نظر می رسند:
andha (anta) fringe
varta(garda, jarda): turn
Shiya: place of, dAd: product
si: widespread
rich: to water
نام شهر منوجان (منوغان) کرمان به معنی محل مستحکم به نظر می رسد. قلعهٔ باستانی مستحکم منوجان هنوز پا برجاست:
MAnu: house
घन adj. ghana solid